تهران را اگر با شلوغی و آهن و شیشهاش بشناسیم، هنوز هم در دل برخی محلهها میشود گوش به تاریخ سپرد و دل سبک کرد. یکی از همین نقطهها، محله قدیمی نیاوران در شبهای محرم است.
جایی که خانههای آجری، کوچههای باریک و ردیف درختان کهنسال هنوز سر جایشان ماندهاند. دیروز، درست در شب عاشورا، قدم به این محله گذاشتم تا سری به یکی از قدیمیترین تکیههای پایتخت بزنم؛ تکیه تاریخی نیاوران.

از خیابان باهنر که گذشتم، آرامآرام همهچیز تغییر کرد. خانهها کوتاهتر شدند، کوچهها باریکتر و پرچمهای سیاه محرمی کمکم دیده شدند. از کنار مسجد جامع نیاوران که رد شدم، صدای روضهای که در باد پخش میشد، انگار خودش راه را نشانم داد. بالای کوچه، ریسههای سادهای با کاغذ مشکی و سبز کشیده شده بود و پرچمهای عزا به دیوارها دوخته شده بودند. کمی جلوتر، نوری سبز بالای بامی قدیمی خودنمایی میکرد. این، نشانهای بود که نزدیک شدهام.
به در چوبی بزرگی رسیدم. در، قدیمی و سنگین بود. دو کوبه فلزی داشت که با هر ضربه، صدایی خاص و اصیل به کوچه میداد. در را کوبیدم. لحظاتی بعد، پیرمردی در را گشود که بعدها فهمیدم سالهاست متولی تکیه است. محلیها او را «عمو قاسم» صدا میزنند. با لبخند و احترامی صمیمی، توضیح داد که ورودی پایین مخصوص آقایان است و بانوان باید از کوچه پشتی وارد طبقه بالا شوند.

من هم از همان کوچهای که نورش کم و دیوارهایش پر از خاطره بود، وارد شدم. چند پله چوبی را بالا رفتم تا رسیدم به طبقه بالای تکیه. اولین چیزی که جلب توجه میکرد، معماری چشمنواز و ساده اما باشکوه بنا بود. سقف چوبی، دیوارهای آجری، پنجرههایی با چارچوبهای قدیمی، و ستونهایی کهنه اما استوار، همه از گذشتهای دور خبر میدادند.

تکیه نیاوران، به گفته متولی و اسناد موجود، در سال ۱۲۳۶ هجری شمسی به دستور ناصرالدینشاه قاجار ساخته شده؛ آن هم در یکی از ماههای محرم که شاه در کاخ صاحبقرانیه اقامت داشته. فضای تکیه تقریبا ۱۵۰۰ مترمربع وسعت دارد. در مرکز صحن، سکویی قرار دارد برای اجرای تعزیه، و دور تا دور آن، ۱۰ ستون از چوب گردو است که هنوز سالم و پابرجا ایستادهاند.
مثل بیشتر تکایای قاجاری، طبقه بالا برای حضور بانوان طراحی شده؛ بهگونهای که بانوان بتوانند از بالا مراسم، مداحی و تعزیه را ببینند و بشنوند. این تقسیم فضایی در عین سادگی، یک نظم مذهبی و اجتماعی را هم بازتاب میدهد.

سکوی مرکزی، با پارچهای خیمهمانند پوشانده شده که طرحهایی به سبک قاجاری دارد. رنگها کمرنگ شدهاند، اما نشانههای اصالت هنوز پیداست. پایین سکو، جاییست که مردان جمع میشوند، و در شبهای محرم، تعزیهخوانها و روضهخوانها روی همان سکو مراسم اجرا میکنند.
اما شاید جذابترین بخش تکیه، دیوارهای آن باشد. دیوارهایی که پر از نقاشیهای قهوهخانهای و سنتی است؛ نقاشیهایی که صحنههایی از کربلا، چهرههایی از حضرت علی علیهالسلام، حضرت عباس علیهالسلام و … را در سبک خاص ایرانی به تصویر کشیدهاند. برخی از این نقاشیها با کتیبههای وقفی همراهند. اسامی واقفان، سال وقف و … روی آنها دیده میشود. اینها فقط آثار هنری نیستند، بلکه اسناد زندهای از تاریخ و باور مردماند.

در بخش پایینی تکیه، ورودی مخصوص دستههای عزاداری در شبهای تاسوعا و عاشورا وجود دارد، دسته از تکیه نیاوران حرکت میکند به سمت تکیه قدیمی دیگری در همان نزدیکی به نام تکیه حصار بوعلی میرود و انتهای شب به تکیه نیاوران برمیگردد. همچنین هنوز هم در روز عاشورا، نخل تاریخی تکیه از انبار بیرون آورده میشود و به نشانه تابوت امام حسین علیهالسلام با شکوه خاصی در صحن میچرخد.
از متولی شنیدم که این تکیه، همان مکانیست که بخشهایی از سریال شب دهم، اثر ماندگار حسن فتحی، در آن فیلمبرداری شده. همین موضوع باعث شد خیلیها بعد از پخش سریال، برای دیدن فضای واقعی تکیه به نیاوران بیایند.

اما اگر از تمام زیباییهای بصری و قدمت تاریخی تکیه بگذریم، مهمترین چیزی که در آنجا حس میشود، حالوهوای معنوی و آرامش عجیب آن است. نشستن در کنار ستون چوبی، شنیدن صدای روضه، نگاه به پرچمهای سیاه، و بوی اسپندی که در فضا میپیچد، حسی درونی را زنده میکند که کمتر در جای دیگری تجربه میشود.
در میان شلوغیها و روزمرگیها، تکیه نیاوران جاییست برای مکث. جایی برای دیدن تاریخ، شنیدن نوای محرم و لمس کردن اصالتی که هنوز زنده است. شاید اینجا فقط یک تکیه نباشد؛ شاید تکهای از روح شهر باشد که هنوز در محرم میتپد.
«نگین روزبهانی»
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟